سفارش تبلیغ
صبا ویژن
با خرد، ژرفای حکمت و با حکمت، ژرفای خرد بیرون آورده می شود . [امام علی علیه السلام] 
»» بدون شرح



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » حسن سلیما نی خشویی ( دوشنبه 91/9/6 :: ساعت 11:37 عصر )

»» نظرخواهی

راستی انسانیت چیست؟

منتظر نظرات شما هستم

دریک سطر.

تشکر

..............................................................................................................................................................................................................................



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » حسن سلیما نی خشویی ( چهارشنبه 91/5/25 :: ساعت 1:5 صبح )

»» صنم

دیشب صنمی زباده مدهوشم کرد

دستم بگرفت وحلقه درگوشم کرد

فریاد زدم که آخ آخ گوشم

لب برلب من نهاد وخاموشم کرد

 



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » حسن سلیما نی خشویی ( یکشنبه 91/3/21 :: ساعت 9:8 صبح )

»» پول

 

پول است که به مرده صد ساله دهد جان

باپول توان خورد همه جا مرغ وفسنجان

گرپول توداری همه جا کفش توجفت است

گرپول نداری ز جهان حرف تومفت است 

 



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » حسن سلیما نی خشویی ( سه شنبه 90/11/25 :: ساعت 11:27 عصر )

»» دوست داشتن تصویری



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » حسن سلیما نی خشویی ( دوشنبه 90/11/17 :: ساعت 11:26 عصر )

»» نکات دستوری

1- ماضی ساده؛ جز در ساخت سوم شخص مفرد که هجای پایانی آن تکیه دارد، تکیه ی دیگر ساخت ها روی هجای ما قبل آخر است: رفتم – دانستی.

 

اگر((ب)) تاکید بر سر فعل درآید، در این حال در هر شش ساخت، تکیه روی ((ب)) قرار می گیرد: بگفت – بدانستم .

 

2-   در ماضی استمراری، تکیه ی روی ((می)) واقع می شود.می آمد

 

3- در ماضی نقلی، در تمام ساخت ها تکیه روی هجای آخر جز فعل اصلی (صفت مفعولی) قرار دارد: رفته ام .

 

4- در ماضی بعید، دو تکیه وجود دارد: یکی روی هجای آخر صفت مفعولی و دیگر روی اول فعل معین ((بود)): رفته بودم .

 

5- فعل مضارع اگر بدون پیشوند ((می)) یا ((ب)) به کار رود، تکیه روی هجای آخر آن است و اگر با پیشوند های یاد شده همراه باشد، تکیه روی پیشوند ها قرار می گیرد: روم- بروم- می روم .

 

6- فعل مستقبل، دو تکیه دارد: یکی روی هجای آخر واژه ی ((خواهم)) و دیگری روی هجای آخر فعل اصلی: خواهم دانست .

 

7-   در امر و نهی، تکیه روی هجای اول یعنی پیشوند ((ب)) یا ((نَ)) یا ((مَ)) است: برو- نرو- مرو .

 

نکته ی (1): تکیه ی حاصل مصدر ها- که اسم هستند- در هجای پایانی است؛

 

حال اگر تکیه را به هجای اول منتقل کنیم، اسم به یک جمله ی اسنادی تبدیل می شود: خوبی= خوب هستی .

 

نکته ی (2): برخی از کاربرد های یاد شده به دستور تاریخی مربوط است؛ مثل تکیه ی ((ب)) تاکید و ((مَ)) نهی .

 

نکته ی (3): هر نوع پیشوندی به فعل افزوده شود، تکیه ی فعل را به خود اختصاص خواهد داد:

 

((او سخن مرا دریافت.)) ((استاد زرین کوب در گذشت.))



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » حسن سلیما نی خشویی ( شنبه 89/12/21 :: ساعت 11:8 عصر )

»» دستور زبان فارسی(انواع فعل - وجهِ فعل)

فعل لازم و متعدّی

فعل لازم: فعلی که بی مفعول معنی جمله را تمام کند و یا مفعول نیاز نداشته باشد:

  علی آمد.

  سیب از درخت افتاد.

  بچه ها در کلاس سر جای خود نشستند.

 

فعل متعدی: فعلی که بی مفعول معنی جمله را تمام نمی کند و یا مفعول نیاز داشته باشد:

  علی کتاب را آورد.   علی  آورد علی  چه چیز را آورد؟

  احمدنامه را نوشت. احمد نامه نوشت.  را نشانه مفعول است که می توان حذف شود.

  کشاورزان گندم را کاشتند.

فعل های دو وجهی برخی فعل ها هم به صورت لازم  و هم به صورت متعدّی به کار می روند:

  باران بارید. (لازم)  / کودک از دیده اشک بارید. (متعدّی)

  آب ریخت. (لازم)  /  او آبرا به زمین ریخت. (متعدّی)

فعل تام و ربطی

فعل تام: بیشتر فعل هایی که در زبان به کار می بریم مانند خوردن، رفتن، دیدن و جز آن ها بر وقوع کاری مخصوص یا داشتن حالتی مخصوص دلالت می کنند را فعل تام یا خاص گویند.

 

فعل ربطی یا عام: فعل هایی هستند که معنی کامل ندارند و فقط برای “نسبت دادن چیزی به چیزی” به کار می روند و معنای آن ها با آوردن صفت یا کلمه ای دیگر کامل می شود مانند “است” .

  هوا روشن است.

  هنوز هوا باز نشده.   باز معنی فعل “نشده” را کامل کرده است.

معروف ترین فعل های ربطی:  بودن، شدن، و است و مشتقات آن. گشتن و گردیدن هم اگر به معنای شدن به کار رود ربطی است:

  راه علی آباد هنوز آسفالت نگردیده.  

فعل معلوم و مجهول

فعل معلوم: فعلی که فاعل آن معلوم باشد:

  شاگردان آمدند.

  شاگردان معلم را در خیابان دیدند.

 

فعل مجهول: فعلی که فاعل آن معلوم نباشد:

  شاگردان معلم را در خیابان دیدند  = معلم در خیابان دیده شد.

 

فعل مجهول از صفت مفعولیِ فعل اصلی (بن ماضی + ه یا ه) و ساختهای فعل معین “شدن” ساخته می شود.

  دیده شوم – دیده شوی – دیده شوند ...

  خورده شوند .....

  دیده خواهم شد.



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » حسن سلیما نی خشویی ( شنبه 89/12/21 :: ساعت 11:6 عصر )

»» انواع فعل درزبان فارسی

انواع فعل در زبان فارسی و طرز ساخت آنها

?)ماضی ساده=بن ماضی+شناسه های ماضی

?)ماضی استمراری=می+ماضی ساده

?)ماضی بعید=صفت مفعولی+بودم.بودی.بود.بودیم.بودید.بودند

?)ماضی التزامی=صفت مفعولی+باشم.باشی.باشد.باشیم.باشید.باشند
 
?)ماضی نقلی=صفت مفعولی+ام.ای.(است).ایم.اید.اند
 
?)مضارع اخباری=می+بن مضارع+شناسه های مضارع
 
?)مضارع التزامی=ب+بن مضارع+شناسه های مضارع
 
?)آینده=خواهم.خواهی.خواهد.خواهیم.خواهید.خواهند+بن ماضی

 



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » حسن سلیما نی خشویی ( شنبه 89/12/21 :: ساعت 11:1 عصر )

»» حاج حسین خرازی

 

شیری ازخطه ی دلیران



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » حسن سلیما نی خشویی ( دوشنبه 89/12/16 :: ساعت 12:18 صبح )

»» شجریان

بـبار ای بـارون بـبــــار
بــا دلـُم گــــریه کن، خون ببار
در شبای تـیـــره چــون زلـــف یــار
بهر لیلی چـو مـجـنـون بـبـار ای بـــارون
دلا خــــــــــون شــــــو خــــــون بــــبـــــــــــار
بر کوه و دشت و هامون بـــبار
دلا خــون شـــــو خــــون بــبـــــــار
بـــر کـــوه و دشــت و هــامــون بــــبـار
بــه ســـرخـــی لـــبــای ســـرخ یـــــــــــــــار
بـــــــه یـــــــاد عــــــاشـــــــــقــــــای ایــن دیـــــــار
به داغ عاشقای بی مزار ای بارون
بــــبـــار ای بــارون بــــــبـــــــــار
بـا دلُـم گـریـه کـن، خــون بـــبــــار
در شــبــای تـیـــره چـون زلـف یار
بهر لیلی چو مجنون ببار ای بارون
ببار ای ابر بهار
با دلُم به هوای زلف یار
داد و بیداد از این روزگار
ماهُ دادن به شبهای تار ای بارون
ببار ای بارون ببار
با دلُم گریه کن، خون ببار
در شبای تیره چون زلف یار
بهر لیلی چو مجنون ببار ای بارون
دلا خون شو خون ببار
بر کوه و دشت و هامون ببار
دلا خــون شـــو خـــون بــبـــــار
بـــر کـــوه و دشـــت و هـــامون ببار
به ســـرخــی لـــبای ســـــرخ یــــــــار
به یـــــــاد عــاشــــقـای ایــن دیـــــار
به داغ عاشقـای بی مزار ای بارون
ببار ای بارون ببار
با دلُم گریه کن، خون ببار
در شبای تیره چون زلف یار
بهر لیلی چو مجنون ببار ای بارون
با دلُم گریه کن، خون ببار
در شبای تیره چون زلـف یـار
بهر لیلی چو مجنون ببار ای بارون 



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » حسن سلیما نی خشویی ( یکشنبه 89/12/8 :: ساعت 12:44 صبح )

   1   2      >
»» لیست کل یادداشت های این وبلاگ

یلدا
شرف المکان بالمکین
دوستم
اثررضایت پدردرقبرازفرزند
عدم تحریف قرآن کریم
مازخوان­ های بداخلاق!
بسیجی شهید
اعتیاد در زنان
دلیل شش گوشه بودن ضریح مطهر امام حسین (ع)
تصویر
[عناوین آرشیوشده]
 

>> بازدید امروز: 92
>> بازدید دیروز: 15
>> مجموع بازدیدها: 102710
» درباره من «

خشوییه ــــــــ خشوبیه

» فهرست موضوعی یادداشت ها «

» آرشیو مطالب «
پوشه یک
مرداد 90
اسفند 89
بهمن 89
فروردین 90
اردیبهشت 90
بهمن 90
تیر 91
شهریور 91
دی 91
بهمن 91
اسفند 91

» لوگوی وبلاگ «


» لینک دوستان «

» صفحات اختصاصی «

» لوگوی لینک دوستان «







» وضعیت من در یاهو «
یــــاهـو
» طراح قالب «