فعل لازم: فعلی که بی مفعول معنی جمله را تمام کند و یا مفعول نیاز نداشته باشد:
علی آمد.
سیب از درخت افتاد.
بچه ها در کلاس سر جای خود نشستند.
فعل متعدی: فعلی که بی مفعول معنی جمله را تمام نمی کند و یا مفعول نیاز داشته باشد:
علی کتاب را آورد. علی آورد علی چه چیز را آورد؟
احمدنامه را نوشت. احمد نامه نوشت. را نشانه مفعول است که می توان حذف شود.
کشاورزان گندم را کاشتند.
فعل های دو وجهی برخی فعل ها هم به صورت لازم و هم به صورت متعدّی به کار می روند:
باران بارید. (لازم) / کودک از دیده اشک بارید. (متعدّی)
آب ریخت. (لازم) / او آبرا به زمین ریخت. (متعدّی)
فعل تام: بیشتر فعل هایی که در زبان به کار می بریم مانند خوردن، رفتن، دیدن و جز آن ها بر وقوع کاری مخصوص یا داشتن حالتی مخصوص دلالت می کنند را فعل تام یا خاص گویند.
فعل ربطی یا عام: فعل هایی هستند که معنی کامل ندارند و فقط برای “نسبت دادن چیزی به چیزی” به کار می روند و معنای آن ها با آوردن صفت یا کلمه ای دیگر کامل می شود مانند “است” .
هوا روشن است.
هنوز هوا باز نشده. باز معنی فعل “نشده” را کامل کرده است.
معروف ترین فعل های ربطی: بودن، شدن، و است و مشتقات آن. گشتن و گردیدن هم اگر به معنای شدن به کار رود ربطی است:
راه علی آباد هنوز آسفالت نگردیده.
فعل معلوم: فعلی که فاعل آن معلوم باشد:
شاگردان آمدند.
شاگردان معلم را در خیابان دیدند.
فعل مجهول: فعلی که فاعل آن معلوم نباشد:
شاگردان معلم را در خیابان دیدند = معلم در خیابان دیده شد.
فعل مجهول از صفت مفعولیِ فعل اصلی (بن ماضی + ه یا ه) و ساختهای فعل معین “شدن” ساخته می شود.
دیده شوم – دیده شوی – دیده شوند ...
خورده شوند .....
دیده خواهم شد.