یکی از تفاوت های قرآن با سایر کتب آسمانی ،عدم تحریف قرآن است
شکی نیست که اصل همه کتب آسمانی، کلام الهی است و آن چیز که نزد خدا است و اصل کتاب های نازل است، نزد خداوند مصون و محفوظ از هر چیزی است اما چیزی که بر انسان ها نازل شده، وضع متفاوتی داشته است.
غیر از قرآن تمامی کتب آسمانی دچار تحریف شده اند. این مطلب روشن است که اگر اراده الهی به مصون نگاه داشتن سایر کتب آسمانی تعلق می گرفت، یقیناً هیچ کدام از آن کتب تحریف نمی گردید، لیکن حکمت هایی اقتضا می کرد که فقط قرآن کریم از تحریف مصون بماند. البته این سخن به این معنا نیست که اراده الهی به تغییر این کتب آسمانی تعلّق گرفته، بلکه بدین معنا است که انسان ها با اختیار خود می توانند باعث تحریف کتب آسمانی شوند و خداوند مانع این کار نمی شود. اراده خداوند گزاف نیست، بلکه اراده او طبق مصلحت و حکمت جریان می یابد.
در مورد عدم تعلّق اراده الهی بر جلوگیری از تحریف کتاب های آسمانی گذشته به این نکات می توان اشاره نمود:
1ـ چون ادیان پیشین برای مقطع و برهه ای از تاریخ کارآیی داشته اند و قهراً با پیشرفت زمان و تاریخ باید در آن ها تحولاتی حاصل می شد، حفظ آن کتاب ها برای همیشه ضروری نبوده است.
2ـ برای حفظ یک متن به صورت اصلی شرایطی لازم است که باید به طور طبیعی فراهم باشد. به عبارت دیگر خداوند اراده خویش را بر اساس علل و شرایط عادی قرار داده؛ بنابراین در اعصار گذشته تکامل خط و کتابت به آن میزان نبوده است که بتواند متنی را در بستر خویش و به صورت کامل حفظ نماید، یا اصلاً کتابت صورت نمی گرفته و سینه به سینه نقل می شده و یا این که امکانات کم بوده و کتابت به صورت وسیع صورت نمی گرفته است یا انسان ها به آن اندازه از رشد و بلوغ نرسیده بوده اند که بتوانند کتاب های خود را از دستخوش تحریف حفظ کنند که با رشد تمدن بشری و بلوغ انسان ها امکان این امور حاصل شد.
3ـ چون اسلام دین ابدی و قرآن آخرین کتاب آسمانی و کامل ترین آن ها است، باید از دستخوش تحریف و دگرگونی مصون بماند، چرا که اگر تحریف می شد، نقض غرض لازم می آمد. از طرفی آخرین کتاب آسمانی است که راهنمای سعادت انسانها تا نهایت است. از سوی دیگر با تحریف، این غرض حاصل نمی شود، ولی سایر کتب آسمانی مربوط به مقطعی از زمان است.
4ـ بر خلاف پیامبران سابق که معجزه آن ها چیزی غیر از کتاب آسمانی بوده، قرآن مجید، معجزه اساسی پیامبر اسلام بوده است؛ و چون باید در اعصار آینده وجه اعجازی قرآن همچنان حفظ شود تا برای گروندگان آینده به دین اسلام همچنان معجزه ای وجود داشته باشد، پس طبعاً باید قرآن محفوظ بماند تا معجزه جاودان باشد.
5ـ از برخی آیات قرآن به دست می آید تورات و انجیل تا روزهای آغازین دین اسلام به صورت تحریف نشده باقی مانده است. بر این اساس، تحریف ها (اگر صورت گرفته باشد) پس از نزول قرآن صورت گرفت. در این صورت باید گفت: تورات و انجیل تا پایان دوران مأموریت خویش از تحریف مصون بودهاند.
تذکر: مقصود از ذکر در آیات که خداوند حفاظتش را تضمین نموده، به عقیده مفسران، تنها قرآن است.
با توجه به دلایلی که بیان شد، اراده الهی به حفظ این ذکر تعلق گرفته است.
مصونیت قرآن از تحریف عواملی داشته است که برخی عبارتند از:
1 - حافظه شگفتانگیز عرب معاصر و علاقه زایدالوصف آنان به کلمات و جملات و اشعار و هر کلام فصیح و بلیغ و زیبا.
2 - أنس فراوان مسلمانان با قرآن و حفظ و تلاوت آن به سبب ثوابهای بسیار.
3 - تقدس قرآن نزد مسلمانان و حساس بودن آنان نسبت به هر گونه تغییر.
4 - دستورها و توصیههای ویژه پیامبر گرامیدر مورد تلاوت، کتابت، حفظ و جمع آوری قرآن.
5 - تضمین خدا نسبت به حفظ قرآن از خطر تحریف و زوال: "انا نحن نزلنا الذکر و انا له لحافظون؛ قرآن را نازل کردیم و خود حافظ و نگهبان آن خواهیم بود".
6 - قرآن کتابی است برای عصر مترقی و متمدن بشر و تمام آن چه که نیاز هر انسان برای رسیدن به کمالات انسانی است، در قرآن موجود است. خدا آن را طوری تنظیم و حفظ کرده که از دستبرد بشر مصون بماند.طبیعی است چون این کتاب، آخرین کتاب آسمانی باید باشد و بعد از پیامبر اسلام، پیامبر دیگری ظهور نمیکند، تا تحریف و انحراف کتاب پیشین را تصحیح کند، نیز از طرفی چون این کتاب معجزه پیامبر اسلام است و باید برای نسلهای آینده، جنبه اعجازی آن حفظ شود و لازمه آن عدم تحریف و دستبرد است، خداوند به این کتاب عنایت ویژه نموده تا از دستبرد و تحریف مصون و محفوظ باقی بماند، در حالی که در کتابهای آسمانی دیگر این فرضها و ویژگیها وجود نداشت.
شهید مطهری در این زمینه گفته است: "قرآن گذشته از آن که یک کتاب مقدس آسمانی بود و پیروان با این چشم بدان مینگریستند، اساسیترین دلیل و برهان صدق ادعای پیامبر و بزرگترین معجزه او محسوب میشد. به علاوه قرآن مانند تورات نبود که یکباره نازل شود، بلکه آیات قرآن بتدریج و در طول بیست و سه سال نازل شد و از همان روز اول مسلمانان مانند تشنه بسیار سوزانی که به آب گوارایی برسد، آیات قرآن را فرا میگرفتند و حفظ و ضبط میکردند، به خصوص که جامعه آن روز، بسیط بود و کتاب دیگری وجود نداشت تا مسلمانان ناگزیر به حفظ آن هم باشند. ذهن خالی و حافظه قوی و نداشتن سواد خواندن و نوشتن سبب شده بود مسلمانان تنها اطلاعاتشان را از راه آنچه که میدیدند و میشنیدند، کسب کنند. از این رو پیام قرآن که با احساس و عاطفه آنان سازگار بود، همچون نقشی که در سنگ کنده شود، در قلب آنان نقش میبست و چون آن را کلام خدا میدانستند، برایشان مقدس بود و به خود اجازه نمیدادند حتی یک کلمه یا یک حرف را تغییر دهند و یا پس و پیش کنند. مزید بر همه اینها پیامبر اکرماز همان روزهای اول عدهای نویسندگان خاص برای قرآن را انتخاب کرد که به "کُتّاب وحی" معروفند. این امتیازی برای قرآن محسوب میشود که هیچ کدام از کتابهای آسمانی قدیمی از آن برخوردار نبودند. نگارش کلام خدا از همان آغاز، از جمله علل قطعی حفظ و مصون ماندن آن از تحریف بود".(1)