این روزها موبایل و تبلت وسیلهای است که در دستان هر قشر و سنی از جامعه دیده میشود. این وسیله ارتباطی علی رغم فوایدی مانند سهولت ارتباط، مضراتی بر سلامت نوجوانان و جوانان نیز دارد. حتی گاهی موجب اعتیاد و کند شدن فرآیند یادگیری در آنها میشود.
به گزارش ایسنا، طی دو - سه دهه گذشته اطلاعات جدید و فناوریهای ارتباطی تغییرات زیادی کرده است و افراد تعاملات زیادی با دنیای اطراف خود دارند؛ فضای سایبری، فضای دیجیتال یا فضای مجازی است که از طریق شبکههای رایانهای ایجاد میشود و با استفاده از جلوههای سمعی و بصری سعی در شبیه سازی دنیای واقعی دارد. فضای مجازی فرصتهای زیادی را در امر آموزش، به اشتراکگذاری و ارتباط ارائه میدهد که تا قبل از آن ممکن نبود. فضای مجازی شامل زیرساختهای فیزیکی و ابزار ارتباط از راه دور، شبکههای کامپیوتری و ارتباط آنها و اینترنت است.
تاثیر منفی رسانههای اجتماعی بر نوجوانان
تحقیقات نشان میدهد که جوانان و نوجوانانی که بیش از دو ساعت در روز را صرف استفاده از رسانههای اجتماعی میکنند، بیشتر احتمال دارد که در معرض خطر ابتلا به اختلالات روانی مانند افسردگی و اضطراب قرار گیرند.
اختلالات در خواب
مطالعات متعدد نشان داده است که افزایش استفاده از رسانههای اجتماعی و تجهیزاتی مانند تلفن، لپ تاپ و ... قبل از خواب ارتباط معنیداری با کیفیت پایین خواب در جوانان و نوجوانان دارد.
همچنین مطالعات نشان داده است نوجوانان و جوانانی که فقط از فیسبوک برای مدت کوتاهی استفاده کردهاند، نگرانیهای بیشتری در مورد تصویر بدن خود نسبت به افرادی که اصلا از این شبکهها استفاده نکردند، دارند.
اعتیاد به اینترنت
کیمبرلی یانگ برای اولین بار در مقالهای در سال 1996 مطرح کرد که استفاده نامناسب از کامپیوتر میتواند معیارهای اعتیاد را پر کند، در کشورهایی مانند چین و کره جنوبی اعتیاد به اینترنت به عنوان یک تهدید سلامت عمومی تلقی میشود.
ایجاد رفتارهای پرخطر جنسی
یکی از اثرات منفی رسانههای اجتماعی بر جوانان و نوجوانان، فراوانی محتواهای آزار جنسی در سامانههای مختلف است. برخورد با محتوای جنسی که رفتارهای خطرناک یا غیر واقعی را به تصویر میکشد، اثرات منفی بر نوجوانان که در آغاز تکامل هویت جنسی خود هستند، میگذارد. این امر موجب میشود که آنها انتظارات غیر معقولی از هنجارهای جنسی داشته باشند.
توقف رشد مغز و یادگیری
جوانان و نوجوانان مبتلا به اعتیاد اینترنتی در طول زمان دچار تغییرات ساختاری خصوصا در قشر خاکستری مغز خواهند شد که میتواند کیفیت یادگیری و روند تحصیلات آنها را مختل کند.
اثرات مثبت رسانههای اجتماعی بر جوانان و نوجوانان
دسترسی به اطلاعات سلامت یکی از فواید رسانههای اجتماعی است. اطلاعات تخصصی سلامت که شبکههای اجتماعی ارائه میدهند، برای نوجوانانی که ممکن است از نظر بهداشت روان رنج برند، فرصتی برای خواندن، تماشا یا گوش دادن و درک تجربههای بهداشتی را فراهم میکند و آنها را به واقعیت و هویت واقعی خود نزدیک میکند.
همچنین مکالمات در رسانههای اجتماعی میتواند جوانان و نوجوانان را با تعاملات ضروری برای غلبه بر مسائل مربوط به سلامت آماده کند؛ بخصوص هنگامی که ممکن است برای حمایت چهره به چهره در فضای واقعی دسترسی وجود نداشته باشد. در عین حال بسیاری از جوانان و نوجوانان با پیوستن به گروههای صفحات مربوط به آنها میتوانند همدردی کرده و افکار و نگرانیهای خود را با افراد دیگری اشتراک بگذارند.
افزایش خودباوری در نوجوانان
بنا بر اعلام معاونت بهداشت وزارت بهداشت، خودباوری و هویت فردی، جنبههای مهم توسعه در طول سالها هستند. رسانههای اجتماعی میتوانند به عنوان یک سکوی موثر برای بیان احساسات، مثبت عمل کنند؛ به این ترتیب که نوجوانان و جوانان بهترین ایدههای خود را ارائه دهند. شواهدی نیز وجود دارد مبنی بر اینکه دوستی قوی جوانان و نوجوانان میتواند با تعاملات رسانههای اجتماعی تقویت شود و آنها بتوانند با کسانی که قبلا میشناختند ارتباط بیشتری برقرار کنند.
کاش می آمد،تماشایی بود
چهراش روشن
قد وقامت
همه شیدایی بود
کاش می آمد،که تادلهای نژند
همه منتظران
همه عشاق دلان را
برهاند زبند
کاش می آمد،این همه ظلم وستم
همه کوردلان
همه بیخبران را
بکشاند به خم
کاش می آمد،همه خوبان
همه جا
دور ونزدیک همه کس
بشود میزبان،مهدی مان
کاش می آمد،شیعیان آسوده
ازرنگ وریاچون
سلیمانی ازکبروغرور
جمع می شد پرچم مشکی آلوده
«را» فک اضاف چیست؟
تعریف فک اضافه: گاه اسمی را از صورت اضافه خارج می کنند و اضافه را مقطوع می سازند، این عمل را فک اضافه می نامند.
1- گاهی حرف «را» به جای کسره ی مضاف بعد از مضافٌ الیه آن قرار می گیرد و در این صورت اغلب مضافٌ الیه مقدّم بر مضاف است ؛ مانند بیت زیر از «حافظ» :
* «یاد باد آن که سر کوی توام منزل بود / دیده را روشنی از نور رُخَت حاصل بود»
; یعنی: روشنیِ دیده از نور رخت حاصل بود.
نکته : سهراب سپهری نیز از این نقش نما (فک اضافه) استفاده کرده است
«و اگر جا پایی دیدیم، مسافر کهن را از پیبرویم.سهراب سپهری)
یعنی : از پیِ مسافر کهن برویم.»
2- گاهی نیز مضاف پیش از مضافٌ الیه می آید ؛ مانند ابیات ز
یعنی: تا سلسله ی ایوانِ مداین بگسست.در این مثال «ایوانِ مداین» از حالت اضافه خارج و اضافه را مقطوع ساخته است، پس را فک اضافه و بدل از کسره اضافه می باشد.
* «پرسید آن چنار که تو چند روزه ای / گفتا چنار سال مرا بیشتر ز سی است.»(ناصرخسرو)
یعنی: سالِ من.
* «ساقیا برخیز و دردِه جام را / خاک بر سرکُن غمِ ایّام را(حافظ)
یعنی: خاک بر سرِ غم ایّام کن.
* «گفتمش جام جم به دستم بود /; طفل بودم ز جهل بشکستم
گفت اگر جام جم شکست ترا/ دیگری به از آنت بفرستمم; (عطّار)
یعنی: جام جمِ تو
مثال های متعدّد دیگر از فک اضافه نوع اوّل:
* «پادشاهی او راست زیبنده ؛ خدایی اوراستدرخورنده»(تاریخ جهانگشا، عطاملک جوینی)
یعنی: پادشاهی زیبندهِ اوست ؛ خداییدرخورنده یِ اوست.
* «ای برادر! مرا دست باز بند و پالهنگ در گردن افکن.; (سمک عیّار، فرامرز بن خداداد)
یعنی: دستِ من بازبند.
* «مرا مادرم نام مرگ تو کرد / زمانه مرا پُتک ترگ تو کرد(فردوسی)
یعنی: مادرم نامِ من مرگ تو کرد.
* «مرا بود نوبت، برفت آن جوان /; ز دردش منم چون تن بی روان»; = نوبتِ من بود.(فردوسی)
* «آوخ که پست گشت مرا همّت بلند / زنگار غم گرفت مرا طبع غم زدای»(مسعود سعد) یعنی: همّتِ بلندطبع غم زدایِ من
* «کسی را که همّت بلند اوفتد
مرادش کم اندر کمند اوفتد»
یعنی: همّتِ کسی که بلند اوفتد
* «هرکه را طبع در نظم شعر راسخ شد، و سخنش هموار گشت روی به علم شعر آرد و عروض بخواند.» (چهار مقاله، نظامی عروضی)
یعنی: طبعِ هر که
«آری هر که را پای به گنج سعادت فرومیریزد(مرزبان نامه، سعدالدین وراوینی)
* «تا خواننده را میل طبع به مطالعه ی ظاهر آن کشش کند.(مرزبان نامه، سعدالدین وراوینی)
یعنی: میل طبع خواننده
* «چون به سختی در بمانی تن به عجز مده / دشمنان را پوست برکن، دوستان را پوستین»
(گلستان، سعدی)
یعنی: پوستِ دشمنان و پوستینِ دوستان را بکن.
* «ای مرغ سحر عشق ز پروانه بیاموز / کانسوخته را جان شد و آواز نیامد» = جان آن سوخته &(گلستان، سعدی)
* «مرا مهر سیه چشمان ز سر بیرون نخواهد شد قضای آسمانت این و دیگرگون نخواهد ش«این را نسخت درست نیست.
(تاریخ بیهقی)
* «بس فراخست حرص را میدان / سخت تنگست رزق را روزن»(جمال الدّین عبدالرزاق)
* «بهر ثواب تیر بلا را سپر شوند / بازوی صبر تو کشد الحق چنین کمان» (جمال الدّین عبدالرزاق)
* «آب را به برابری گرم کرد و به توسط گرمی جذب به مدّتی دراز، تا زمین را یک ربع برهنه شد.» (چهار مقاله، نظامی عروضی)
* «شحنه را دل بر ایشان بسوخت.»(سمک عیّار، فرامرز بن خداداد)
* «چون ابرهه را چشم بر عبدالمطلّب افتاد . . .
* «ملک را از آن منظر چشم به وی افتاد.»
* «آن زن را دل به نور معرفت گشاده شد.
* «چون آن درویش را نظر بر وی افتاد.»
* «ما را دل با استاد امام می نگرد.»
* «گاو را چیزی در گردن افکند.»
* «مردمان گفتند ما را غرض به تبرک است.»
* «در دوزخ را کلید به جز حصول مراد نفس نیست.»
* «این امیر بارهای سیب را سر بگشاد.»
«بیا تا گل برافشانیم و می در ساغر اندازیم
جغرافیای طبیعی روستای خشوییه
کهن به مختصات طول جغرافیایی56 درجه و 7 دقیقه – عرض 31درجه و33 دقیقه و ارتفاع 2200 متر که در39کیلومتری شمال غرب شهر کوهبنان قرار گرفته است.
دارای موقعیت طبیعی کوهستانی و دره ای همراه با آب وهوای گرم و خشک می باشد.
ارتفاعات :
کوه بیدو بارتفاع 2886 در 3 کیلومتری شرق و شمال شرقی ُ کوه سبلو ( کمر سبل) بارتفاع 2589 متر در یک کیلومتری شرق ُکوه بیدان بارتفاع 2379 متر در 2 کیلومتری جنوب شرق و کوه قلعه بارتفاع 2508 متر در 8 کیلومتری غرب و شمال غرب این آبادی قرار دارند.
عوارض طبیعی:
دره هندگو با موقعیت کوهستانی در شمال شرق روستا در محاصره کوههای کمر سبل و کمر «او»( Av) قرار گرفته که یکی از سه آبادی کهن می باشد.
ده نو با موقعیت تپه ای در غرب روستا قرار گرفته است.
کهن دارای رودخانه فصلی است که بدلیل عدم بارندگی در چندین سال گذشته بعنوان معبر روستا از آن استفاده می شود.
منابع آب کشاورزی :
مرکز اصلی روستای کهن فاقد آب سطحی است که بناگزیر آب کشاورزی آن از قنات تامین می شود. قنات روستا دارای حلقه جاه می باشد که مادر چاه آن در ریشه کو ههای هندگو حفر شده است.تاثیر فوری جاری شدن آب در رودخانه فصلی بر روی این قنات بسیار زیاد است.
آب کشاورزی هندگو از طریق یک چشمه که از دامنه کوه سبل جاری است و همچنین چند رشته قنات با آب بسیار اندک تامین می شود.
آب کشاورزی ده نو بوسیله قنات تامین می شود که مادر چاه آن در صحرای کهن و در حاشیه رودخانه فصلی قرار گرفته است .بدلیل خشکسالی متمادی چند ساله اخیر از آب قنات آن بشدت کاسته شده و در خطر خشک شدن قرار گرفته است . ضمنا آب این قنات شور می باشد.
پوشش گیاهی
گیاهان دارویی: آویشن – زیره سیاه – زیره سبز – خاکشیر – سیاه دانه – کلپوره ( کلفوله kalfole )
گیاهان صنعتی: گون
گیاهان علوفه ای : جاز – قیچ – کلغر – آدور ( خار شتر)- ریواس – پدن( peden) – هیدو( hidu) – چنز(hanz)
گیاهان درختی و درختچه ای:بادام کوهی – بادام – گردو – انجیر – بنه ( پسته وحشی )- انجیر کوهی – نوعی سرو ( سبل )
جمعیت: روستای کهن40 خانوار و تقریب 110 نفر جمعیت دارد.
در خانه های تازه ساز ده نو 4 خانوار با 20 نفر جمعیت زندگی می کنند.
نوع مصالح و نحوه قرار گرفتن خانه ها:
خانه های قدیمی روستا قبل از زلزله سال 66 با مصالح سنگ – خشت خام – و خاک و گچ ساخته می شد. ( به بخش معماری روستا مراجعه شود) خانه ها در دوسوی سینه کش تپه شمال و جنوبی دره بناشده اند.هم اکنون بخصوص بعد از زلزله یاد شده دامنه خانه سازی در کهن بیشتردر ضلع شمالی روستا بر سر راه سندو(sendu) بنا شده اند.
مصالح ساختمانی مورد استفاده در حال حاضر عبارت است از آجر – آهن – گچ – سیمان و در پی سازی نیز از سنگ استفاده می شود.خانه های ساخته شده در ده نو که پس از زلزله ساخته شده اند از مصالح یاد شده و پلان شهری استفاده شده اند.
منابع آب آشامیدنی:
تا پیش از زلزله یادشده آب آشامیدنی مردم از قنات کهن که بسیار گواراست تامین می شد. پس از زلزله همراه با ساخت و ساز در ده نو مردم هر دو آبادی از آب لوله کشی که از چرمیز (harmiz ) لوله کشی شده است بهره شده اند.
امکانات روستای کهن شامل آب لوله کشی – دبستان ( در حال تعطیل)- برق – خانه بهداشت – فروشگاه تعاونی مصرف روستایی- صندوق قرض الحسنه- شعبه نفت و 2 مسجد می باشد.
ده نو نیز دارای آب لوله کشی – برق – دبستان ( که تا کنون دایر نشده ) – یک مسجد- دفتر پست و مخابرات می باشد.
مشاغل روستائیان :زراعت باغداری و دامداری
محصولات زراعی :در کهن- هندگو و ده نو عبارت است از جو – گندم -ذرت – حبوبات- شلغم – زعفران و نوعی خربزه بسیار مرغوب .
محصولات باغی :گردو – بادام- هلو – انجیر – انار ...........
در تهاجم فرهنگی مقصر کیست ؟
در همین راستا یعنی مقاومت در مقابل جریان حق، جبهه باطل هیچ گاه دست روی دست نگذاشته و برای به انحراف کشیدن مسیر هدایت الهی تمام تلاش خود را به کار بسته بوده است. از جنگ نظامی گرفته تا نفوذ فرهنگی و اعتقادی.
و می داند که برای در امان بودن از خطرات ایدئولوژیکی طرف مقابل باید ایدئولوژی آن را سست کرد و زیر سوال برد. برای همین نظام سلطه جهانی که مصداق آن در زمان حال آمریکا می باشد در راستای هدف جهانی سازی یعنی یک شکل ساختن جهان با یک الگوی مصرف مادی و ایدئولوژیکی مهمترین استراتژی خود را جهانی سازی سبک زندگی بنا نهاده است.
این جهانی سازی که با ابزارهای مختلفی چون رسانه ها، محصولات صوتی و تصویری، پوشاکهای معرف فرهنگ غربی، کیفیت کالاها ، تخیل پردازی در بخش نظامی و ... همراه است به دنبال جا انداختن هژمونی فرهنگی در اذهان عمومی مردم جهان می باشد تا با جای باز کردن در دل مردم جهان فرهنگ آن ملت را به فرهنگ خود تغییر شکل دهد و از همین ابزار نیز در جهت کمرنگ شدن گرایشان اعتقادی بهره ببرد. گرایشات فرهنگی و اعتقادی هم وقتی همراه باشد دیگر به عنوان یک مانع محسوب نمی شود بلکه تبدیل به عاملی همسو و همراه و بعضا سود رسان می شود.
البته بدون شک خطر نفوذ فرهنگ بیگانه همیشه از سوی دشمن نیست بلکه به ضعف درونی کشور ما هم بر می گردد.
نمیخواهیم بگوییم همهی آسیبهای فرهنگی کار بیگانگان است؛ نه، خود ما هم مقصّریم؛ مسئولان مختلف، مسئولان فرهنگی، مسئولان غیر فرهنگی، کمکاریها، غلطکاریها، اینها تأثیر داشته؛ ما همه را به گردن دشمن نمیاندازیم؛ امّا حضور دشمن را هم در زمینهی مسائل فرهنگی نمیتوانیم فراموش کنیم. (3) مقام معظم رهبری
مرگ زیبایی و سلامتی زنان با طناب دار اعتیاد/ صیادانی که خود شکار می شوند!
عضل اعتیاد را می توان مهمترین مسئله و آسیب اجتماعی سال های اخیر دانست. ویژگی خزنده و پیشرونده اعتیاد بر اهمیت و حساسیت مسئله می افزاید. به دلایل مختلف هر روز بر تعداد کسانی که به مصرف مواد مخدر وابسته می شوند، افزوده می شود. به نظر نمی رسد آمارهای رسمی بیانگر تمام واقعیتهای موجود باشند. حتی اگر بپذیریم که آمارهای موجود تعداد واقعی معتادان را معین می کنند باز هم ماهیت مسئله تغییر نخواهد کرد. علیرغم اینکه در سراسر دنیا بسیاری با اعتیاد دست به گریبانند، هنوز شیوه ای که بتوان این بیماری را بصورت دائمی و قطعی درمان کرد، یافت نشده است. حتی پس از اینکه معتاد ، مصرف مواد مخدر را برای مدتی طولانی قطع نماید نیز نمی توان امیدوار بود که مصرف مواد را از سر نگیرد .
در این میان اعتیاد به مواد مخدر بانوان هم به عنوان یکی از انحرافات شایع در زمان حاضر است که آسیب جدی و خطرناکی به جامعه وارد می کند. که این نوع اعتیاد آسیب های دیگری را به همراه دارد و گاه کانون خانواده را به کلی از هم فرو می پاشد. میزان اعتیاد زنان به مواد مخدر به علل مختلفی افزایش پیدا کرده است .
هرنوع وابستگی به رفتار خاص یا عادتی که به دفعات متعدد تکرار شود اعتیاد نام دارد. اعتیاد می تواند به بروز یک رفتار یا به مصرف نوعی خاص از مواد مخدر اتلاق شود که علاوه بر تأثیرگذاری بر ابعاد مختلف سلامت روحی، جسمی یک فرد به سلامت خانواده و جامعه تأثیر منفی بگذارد.
مسئله اعتیاد زنان از مهم ترین آسیب های اجتماعی است که متأسفانه گریبانگیر زنان و دختران جوان شده است؛ در دهه های گذشته با توجه به اینکه اعتیاد بیشتر به مواد مخدر سنتی بود و استعمال این مواد با نشانه ها و تغییرات جسمی اعم از خواب آلودگی ، تغییر نوع راه رفتن و حتی صحبت کردن فرد همراه بود، خانواده ها سریعتر به اعتیاد فرزندانشان پی می بردند و شاید سریع تر می توانستند به دنبال راه علاج بروند اما امروزه با ورود مواد مخدر صنعتی در غالب گرد، قرص و...هم تنوع مواد مخدر بیشتر شده است و هم با توجه به اینکه مصرف مواد مخدر صنعتی با تغییرات جمسی کمتری رو به رو است، خانوادهها دیرتر به اعتیاد فرزندانشان پیبرده و حتی گاهی متوجه اعتیاد آنها نمیشوند.!
چند روز پیش در خبری که به تصاویر هم مستند شده بود، روند استعمال سیگار در فضای سبز دانشگاه! را دیدم و همین امر حس باور شنیده ها در خصوص اعتیاد تحصیل کرده های جامعه را برایم بیشتر کرد، خبرهایی تکان دهنده از مصرف مواد مخدر در خوابگاه های دانشجویی ! این نشان می دهد که دیگر تصور کارتونی و سینمایی از فرد معتاد که یک فرد کم سواد با دندان های شکسته و بوی نامطبوع کاربردی ندارد! بکله فرد معتاد میتواند جوانی دانشجو، مهندسی یا پزشک یا حتی جوانی ورزشکار یا همسر تازه عروس و مادری جوان باشد! اما به راستی چرا جامعه دچار چنین معضلی شده است؟!
این یک واقعیت است که رنج سنی مصرف مواد مخدر از دوران بلوغ و نوجوانی شروع شده و در بین زنان تا سنین بالا شیوع پیدا کرده است؛ در گذشته طبق آمار و ارقام موجود سن مصرف مواد مخدر از بعد از دوران جوانی بود که این تغییر در رنج سنی را میتوان از تاثیرات منفی شبکه های ماهواره ای و کانال های مجازی و دوستی هایی که به مواد مخدر ختم میشوند دانست که باعث شده اند سن اعتیاد کم شود .
این نکته که نوجوان با دیدن فیلمهای شبکه های ماهواره ای قبح ارتباط با جنس مقابل را از دست میدهند و با عضویت در کانال های مجازی و ارتباط با افرادی که در ظاهر هیچ گونه اعتیادی ندارند به این دایره ی ارتباطی متصل شده و خواه ناخواه در گیر این مشکل می شوند، چیزی است که اکثر جامعه شناسان بر آن تأکید داشته و خانواده هایی که فرزندانشان درگیر اعتیاد هستند بر آن صحه می گذارند.
آمارها نشان میدهد اغلب زنانی که به اعتیاد مبتلا می شدند یا همسری معتاد یا دوستانی معتاد و حتی والدینی معتاد داشته اند اما از طرفی نباید از تأثیرگذاری برخی از مراکزی پر تردد بانوان که هر قشری در آن حضور دارد، غافل بود.! مراکزی مانند آرایشگاه ها، ورزشگاه ها و مهمانی ها و پارتی ها.. چرا که در حال حاضر یکی از دلایل گرایش به مصرف مواد در بیشتر زنان لاغری و تناسب اندام، زیبایی ! ... و بی خیالی از مسائل و مشکلات زندگی عنوان می شود! و استفاده از مواد مخدر صنعتی برای لاغری، یا فراموشی مشکلات زندگی و شادی بیشتر چیزی است که اکثرا در این مراکز به دختران و زنان پیشنهاد داده می شود.
عواقب اعتیاد زنان به مراتب بیشتر از مردان است چرا که زن معتاد مجبور است با ابزار مختلف پول و یا مواد مخدر خود را تهیه کند و گاه در این میان دست به فعالیت های نامشروع میزند که خود خطری برای جامعه است. چرا که افزایش روابط نامشروع منجر به افزایش بیماری های مقاربتی برای زن و مرد میشود. از سوی دیگر زن معتاد با نقش مادری و تربیتی نمی داند با فرزند آینده خود چگونه رفتار کند و به نوعی ممکن است در تربیت فرزندش دچار انحراف شود و در نهایت نسل آینده کشور به خطر می افتد.
نقش رسانه ها در پیشگیری از اعتیاد جوانان به ویژه دختران جوان بسیار مؤثر است؛ رسانه های دیداری و نوشتاری برای اطلاع رسانی هرچه بیشتر و بهتر به خانواده ها اقداماتی کرده اند مثلا با پخش تیز و مطالب مربوط به اعتیاد اما این اقدامات کافی نیست چرا که فقط در مدت زمان کوتاه و به صورت مقطعی عمل میکند و تمامی جوانب آن را تحت پوشش خود قرار نمیدهد. این اقدامات در روند کار مفید نیست بهتر است در بین نوجوانان و جوانان با توجه به سلیقه آنها به صورت میدانی نیاز سنجی شود تا بهترین برنامه و اقدامات لازم به صورت فراگیر ارائه شود. این کار به تلاش دست جمعی و گروهی تمامی ارگان ها ی دولتی و غیر دولتی حتی خیرین و آنها که دغدغه ی مسائل فرهنگی را دارند نیاز مبرم دارد.
باید نگاه مجرمانه را باید از یک معتاد برداشت و به او به صورت یک بیمار نه در شعار بلکه در عمل و رفتار برخورد کرد ودر خصوص اعتیاد زنان به خاطر نوع نگاه جامعه به آنها با نوعی مخفی کاری رو به رو هستیم که حتی باعث می شود زن معتاد برای ترک به اندک کمپ های ترک اعتیاد زنان مراجعه نکند!
ای نسیم سحر آرامگه یار کجاست
منزل آن مه عاشق کش عیار کجاست
شب تـار است و ره وادی ایمـــن در پیش
آتش طــور کـــجا موعــــد دیــدار کــــجاست
هــر کــــه آمـــد به جهان نقش خرابـــــی دارد
در خـــرابات بگــــویید کــــه هشیـــار کـــجاست
آن کــــس است اهـــل بشارت کــــــه اشارت داند
نکــــتهها هست بســـی محـــرم اســـرار کــجاست
هـــــر ســــر مـــوی مــــرا بـا تـــو هـــزاران کــــار است
مـــا کـــجاییـــم و مـــلامـــت گـــر بـــیکـــار کـــجاست...
حافظ
بشنو این نکته که خود را ز غم آزاده کنی
خـــون خوری گـــر طلب روزی ننهــاده کـــنی
آخــرالامـــر گــــل کــوزه گـــران خواهــی شــــد
حالیـــا فکـــر سبــو کـــن کـــــه پـر از بـاده کنـــی
گـــــر از آن آدمیــانی کـــــه بهشتت هوس است
عیـــش با آدمـــی ای چنــــد پـری زاده کنــــی
تکیــــه بر جای بزرگان نتوان زد به گــــــزاف
مگر اسباب بزرگـی همه آماده کــنی...
راهیست راه عشـــق کـــه هیچش کـــــناره نیست
آن جـــا جــز آن کـــه جـان بسپارند چـاره نیست
هر گه که دل به عشق دهی خوش دمی بود
در کار خیر حاجت هیچ استخاره نیست...
حافظ
هـــر آن کــــه جانب اهـــل خدا نگــه دارد
خـــداش در همـــه حـــال از بلا نگــــــه دارد
حــدیث دوست نگــویم مگر به حضــرت دوست
کــــــــه آشنــــا سـخـــــن آشنــــا نگـــــــه دارد...
حافظ
گفتــم ای سلطـــان خوبان رحـم کــــن بر این غـــریب
گفت در دنبال دل ره گــــم کـــند مسکـــــین غریب
گفتمــش مگـــذر زمانی گـفت معـــذورم بــــدار
خانه پروردی چه تاب آرد غم چندین غریب...
حافظ
چو بشنوی سخن اهل دل مگو که خطاست
سخن شناس نهای جان من خطا این جاست...
در انـــدرون مــــن خستـــه دل نـــدانــــم کــیســت
کــــه مـــن خموشـــم و او در فغــان و در غوغاست...
حافظ
دوش دیــــدم کــــه مـلایـــک در میـخــــانـــه زدنــد
گـــــل آدم بســــرشتنـــد و بــه پیمـــانــه زدنـــد
ســاکنـــان حـــــرم ستـــر و عفـــاف ملکـــوت
بــا مـــن راه نشیـــن بــاده مـستانــه زدنــد
آسمــــان بـار امـــانت نتـوانســت کــشید
قــرعــــه کـــار به نام مـــن دیوانــه زدنــد
جنگ هفتاد و دو ملت همه را عذر بنه
چون نــدیدند حقیقت ره افسانه زدنــد
شکـــر ایزد کــه میان من و او صلح افتاد
صـــوفیان رقص کـــنان ساغر شکرانه زدند
آتش آن نیسـت کــه از شعله او خندد شمع
آتش آن است کـــــه در خــــرمن پـــــروانه زدند
کـــــس چـــو حــافظ نگشــاد از رخ اندیشه نقاب
تـا ســــر زلـــف سخـــن را بــــه قلـــم شـــانه زدند
حافظ
المــــنه لله کـــــــه در مــیکـــــده باز است
زان رو کـــــه مـــــــــرا بــــر در او روی نیــــاز است
خمها همه در جوش و خروشند ز مستی
وان می که در آن جاست حقیقت نه مجاز است
از وی همــــه مستی و غرور است و تکبر
وز مــــا همــــه بیچارگـــــی و عجــز و نیـاز است
رازی کــــه بر غیر نگـــفتیم و نگـــــــوییم
با دوست بگـــــوییـم کــــه او محـــرم راز است...
حافظ
مــــرا عهدیست بـا جانـان کــــه تـا جــان در بــدن دارم
هــواداران کـویش را چو جان خویشتن دارم
صفــــای خلـــوت خـاطـــر از آن شمـــع چگــــل جویــم
فـــروغ چشـــم و نور دل از آن مـاه ختن دارم
بـــه کــــام و آرزوی دل چــــو دارم خلــــوتــی حــاصـــل
چـــه فکــر از خبث بـدگویان میان انجمن دارم
گـــرم صــد لشکــر از خوبان به قصد دل کـــمین سازند
بحمد الله و المنـــه بتـــی لشکـــرشکـــن دارم
الا ای پیـــــر فـــرزانــــه مکــــن عیبــــــم ز مـیخــــانـــه
کـــه من در تـرک پیمانه دلی پیمان شکن دارم
خـــدا را ای رقیب امشــب زمــانـــی دیــده بر هـــم نه
که من با لعل خاموشش نهانی صد سخن دارم
چــــو در گــــلزار اقبالــــش خـــرامـــــانــــم بحمـــــدالله
نـــه میل لاله و نســـرین نه بــــرگ نسترن دارم
بـــه رنـــدی شهــــره شد حافظ میان همدمان لیکـــن
چه غم دارم که در عالم قوام الدین حسن دارم
حـالیـــا مـــصلحـــت وقــت در آن مـــیبـیـنـــم
که کشم رخت به میخانه و خوش بنشینــم
جام می گــــیرم و از اهـــل ریا دور شــوم
یعنـــی از اهـــل جهـان پاکدلی بگزینم
جز صراحی و کتابم نبود یار و ندیم
تا حریفان دغا را به جهان کم بینم
سر به آزادگی از خلق برآرم چون سرو
گر دهد دست که دامن ز جهان درچینـــم
بس کـــه در خـــرقه آلـــوده زدم لاف صـــلاح
شـــرمسار از رخ ســـاقـی و مـــی رنگـــینم...
حافظ
دوش از مسجد سوی میخانه آمد پیر ما
چیسـت یاران طریقت بعد از این تدبیر ما
ما مریدان روی سوی قبله چون آریم چون
روی ســوی خـــانـــه خمـــــار دارد پیــــر مـــا
در خــــرابات طریقت مـــا بـــه هــم منزل شویم
کـــاین چنیـــن رفتـــهست در عهــــد ازل تقدیر مـا
عقل اگر داند که دل دربند زلفش چون خوش اســت
عــــاقلان دیـــوانه گـــــردند از پـــی زنجیــــــــر مــــــا
روی خوبــت آیتـــی از لطــف بـــر مــا کــشف کـرد
زان زمان جز لطف و خوبی نیست در تفسیر ما
بـا دل سنگـــینت آیا هیـــچ درگیـــرد شبـــــی
آه آتشنـــاک و ســـوز سینـــه شبگیـــر مـــا
تیـر آه ما ز گـــردون بگـــذرد حافظ خموش
رحم کــن بر جان خود پرهیز کـن از تیر ما
حافظ
ای پادشه خــــوبان داد از غــم تنهایی
دل بی تو به جان آمد وقت است که بازآیی
دایـــم گـــل این بستان شـــاداب نمــــیمــاند
دریـــــــاب ضعیـفـــان را در وقــــت تــــوانـایــــی...
حافظ
ای بـــیخبــــر بکــــوش کــــه صاحب خبـــر شوی
تــا راهــــرو نباشـــی کـــــی راهـبــــــر شــــوی
در مکـــتب حقـــایق پیــــش ادیـــب عشـــق
هــان ای پسر بکـــوش که روزی پدر شوی
دست از مس وجود چو مردان ره بشوی
تا کیمیای عشق بیابی و زر شوی...
خــــرم آن روز کـــــز ایـــن منـــزل ویــــران بـــــروم
راحت جان طلبـــــم و از پــــی جـــانان بــــروم
گـــر چــه دانم کــه بــه جایی نبـرد راه غریب
مـن به بوی ســـر آن زلف پریشان بـــروم
دلــم از وحشت زندان سکـندر بگـــرفت
رخت بربندم و تا ملک سلیمان بروم
چون صبا با تن بیمار و دل بـیطاقت
بـــه هـــــواداری آن سرو خرامان بـــروم
در ره او چــــو قلـم گـــر به سرم باید رفت
بـا دل زخـــم کـــش و دیـــده گــــریان بــروم
نـــذر کـــردم گــــر از این غـــم به درآیــم روزی
تا در میکـــده شـــادان و غــــزل خــــوان بـــــروم